فرشته مهربون من ومحمود : آناهیدفرشته مهربون من ومحمود : آناهید، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

آناهید مهربون

اندر احوالات 16 ماهگی

 وقتی من توی آشپزخونه بودم وبابایی پای کامپیوتر وشما مشغول بازی . .  یهو دیدم رفتی اون بالا...کلی ذوقتو کردم ..میدونی از کجا فهمیدم مشغول شیطونی هستی ؟همیشه وقتی تنهایی و یه جای جدیدو کشف میکنی یه آوازی میخونی وما میفهمیم یه چیز جدید به کشفیاتت اضافه شده ..اون آواز یه چیزی شبیه اینه! ا د دد د.....ا د دد د (همه با فتحه و ریتم دار )همراه خوندن اون کمر خوشگلتم میچرخونی ونانای میکنی  خانم طلایی     ...
29 آذر 1392

16ماهگی

  شیطنت های دخملی  وقتی کمد کتابای مامانی رو کشف کرده !  با شنیدن صدای داد مامانی داری لیوان خودکارامو میذاری سر جاش دختر گل من !   ...
25 آذر 1392

اولین روز آذر ماه

  یک عدد نانازی حموم رفته با موهایی که چند دقیقه پیش کوتاه شدن! آناهید این خرسی جون ش رو خیلی دوست داره .از 3ماهگیش باهاش حرف میزده! هر وقت میبیندش محکم بغلش میکنه وبه خودش میچسبوندش!   ...
1 آذر 1392
1